شعر در مورد صبر,شعر در مورد صبر و تحمل,شعر در مورد صبر و شکیبایی,شعر در مورد صبر و استقامت,شعر در مورد صبر و بردباری,شعر در مورد صبر عاشق,شعر در مورد صبر ایوب,شعر در مورد صبر و عشق,شعر در مورد صبر خدا,شعر در مورد صبر و حوصله,شعر در باره صبر تحمل,شعر درباره صبر و تحمل,شعر کودکانه درباره صبر و تحمل,شعر درباره صبر و شکیبایی,شعر درباره صبر و استقامت,شعر درباره صبر و بردباری,شعر در مورد صبر عشق,شعر عاشقانه در مورد صبر,شعر درباره صبر ایوب,شعر درباره صبر خدا,شعری در مورد صبر خدا,شعر صبر داشته باش,شعر صبر کن,شعر صبر کن سهراب,شعر صبر میکنم,شعر آی نسیم سحری صبر کن,شعر کامل صبر کن سهراب,دانلود شعر یکمی صبر کن نرو,شعر صبر,شعر صبر ایوب,شعر صبر ایوب,شعر صبر خدا,شعر صبر الحبیب,شعر صبرت,شعر صبرا یا نفسی,شعر صبر و تحمل,متن شعر صبر ایوب,شعر درباره صبر ایوب,متن شعر صبر ایوب یساری,شعر در مورد صبر ایوب,متن شعر صبر ایوب جواد یساری,متن شعر صبر ایوب از جواد یساری,دانلود شعر صبر ایوب,شعر درباره ی صبر ایوب,شعر عن صبر ایوب,شعر شعبی صبر ایوب,شعر فی صبر ایوب,شعر یا صبر ایوب,شعر عراقی صبر ایوب,شعر عجب صبر خدا دارد,شعر درباره صبر خدا,شعر در مورد صبر خدا,شعر عن صبر الحبیب,شعر على صبر الحبیب,شعر فی صبر الحبیب,شعر الصبر على الحبیب,شعر الصبر عن الحبیب,شعر عراقی عن صبر الحبیب,ابیات شعر عن صبر الحبیب,شعر صبرت على الصبر,شعر صبرت علیک,شعر صبرت هوای,شعر ماصبرتی,شعر درباره صبر و تحمل,شعر در مورد صبر و تحمل,شعر کودکانه درباره صبر و تحمل,شعر در وصف صبر,شعری در وصف صبر,شعری در وصف صبر ایوب
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد صبر برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست
چاره عشق احتمال شرط محبت وفاست
مالک رد و قبول هر چه کند پادشاست
گر بزند حاکمست ور بنوازد رواست
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
همان یک لحظه اول، که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان
جهان را با همه زیبایی و زشتی، به روی یکدگر، ویرانه میکردم
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
که در همسایه صدها گرسنه
چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم
نخستین نعره مستانه را خاموش آن دم ، بر لب پیمانه میکردم
عجب صبری خدا دارد !
گفتی که تو را شوم مدار اندیشه
دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
کو صبر و چه دل، کنچه دلش میخوانند
یک قطرهی خون است و هزار اندیشه
گر بخون دل میسر آب ونانی شد مرا
در مقام صبر اینهم امتحانی شد مرا
عمر از پنجه گذشت و پنجه غم بر گلو
صبر را نازم شه صاحبقرانی شد مرا
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
مرا ای بخت یاری کن چو یار از دست بیرون شد
بده صبری درین کارم که کار از دست بیرون شد
عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد
امروز صبرم تمام شد
توانستم دو گل را
از بوته های شمعدانی جدا کنم
دو گل را از بوته های شمعدانی جدا کردم
در لابلای صفحات کتاب گذاشتم
تا برای پیری ام اندوخته باشد
این صفحات کتاب با عقاید کهنه و پوسیده
در پیری به من کمکی نخواهد کرد
گر چه میدانم که دشوار است صبر از روی دوست
چند روزی صبر خواهم کرد گو دشوار باش
دردم فزود و دست به درمان نمیرسد
صبرم رسید و هجر به پایان نمیرسد